"کتابخونه محل و یک اتفاق"

ساخت وبلاگ
چند وقتی بود لپ تاب ام ویروسی شده بود و خلاصه درگیرش بودم تا بالاخره امروز تونستم ردیفش کنم (علت ننوشتن مطلب) 
در کتابخونه ها معمولا اتاق های دارند برای مطالعه که میشه بصورت خصوصی و نیمه خصوصی ازشون استفاده کرد (بمدت دو ساعت) ، کتابخونه محل ما ، سه تا از این نوع اتاق ها داره که یکیش خیلی بزرگه و شش تا صندلی داره ، در یکی از جلسات آموزشی که با دوستان داشتیم ، مسوول اون روز کتابخونه اومد و گفت که نمیشه در این اتقا بیشتر از 4 نفر باشند و درخواست کرد که دفعه بعد اینکار نکنیم ، خلاصه از حواس پرتی من هفته بعد که آخرین جلسه هم بود اومد و ما رو با احترام گفت که از اتاق خارج بشیم ، من ازش درخواست کرد متن مکتوب بابت این ظرفیت حداکثری رو بمن نشون بده و ایشون هم داد ، ازش خواستم مدیر کتابخونه رو بمن معرفی کنم که متاسفانه خودش نقش مدیر داشت در اون روز تعطیل ، خلاصه با چونه زدن هم نشد کاری از پیش ببرم و بالاخره اومدیم بیرون ولی ازش خواستم یک جایی بما نشون بده که ما بتونیم استفاده کنیم ، خلاصه گشت و پیدا نکرد و اومد گفت نیست ، من هم گفتم مگه شما مدیر نیستی !! یک راه حلی نشون بده و بنده خدا مجبور شد که ما رو به اتقاق برگردونه ، ایمیل مدیر کتابخونه گرفتم و باهاش مکاتبه کردم (خیلی خوبه که همه ایمیل دارند و میشه کارها رو اینجوری دنبال کرد) و خلاصه مدیر هم گفت بعلل مختلف سیاست کتابخونه اینکه بیش از 4 نفر در این اتاق نباشند ، من هم ازشون درخواست کردم در جلسات مدیریتشون حتما درخواست من رو مطرح و در صورت امکان این سیاست رو بازنگری کنند ، خلاصه گذشت و ما هم دیگه اونجا کاری نداشتیم و نرفتیم ، دیروز میخواستم چند برگه پرینت بگیرم ، گفتم بپرسم ببینم بعد از این چند ماه آیا سیاست بازنگری شده ، خلاصه از مسوولش پرسیدم و اون خیلی اتفاقا استقبال کرد و گفت در جریان بوده و خیلی از من حمایت کرد ، بمن توصیه کرد که حتما با تلفن دنبال کنم این داستان و با مدیر صحبت کنم (میگفت نه گفتن پشت تلفن خیلی سختره تا در ایمیل) و اینکه خودش هم گفت با مدیر همین الان مکاتبه میکنم ، خلاصه من رفتم دنبال پرینت گرفتن دیدم اومد اونجا و از من ایمیل من رو خواست و بعدش دوباره اومد پیشم و گفت من برات یک ایمیل شخصی فرستادم و فقط برای خودته ، خلاصه من ایمیل چک کردم و دیدم خیلی صریح به مدیریش در این خصوص ایمیل زده (من رو بعنوان یک رییس خطاب کرده ، جالب بود) و گفته کسی اومده که اتاق رو برای 5 نفر میخواد و امکانش نیست ولی ایشون دیدن برای برخی استثنی قایل شدند و از مدیرش به صراحت خواسته بود که قانون مشخص کنه و همه باید به قانون احترام بزارند و نمیشه برای فقط برخی استثنی قایل شد ، خلاصه من کلی خوشحال شدم که اولا ایشون خیلی صریح و رک به مافوقش و برای کسی که نمی شناخت اینقدر مایه گذاشت و اینکه ایشون رو برد زیر سوال که چرا برای عده ای که خود شما هم مطلع هستید این سیاست رو بکار نمی برید و خواسته بود به صراحت سیاست و یا قانون رو اجرا و یا اصلاحش کنند ، شاد و موفق باشید

شروع اجباری یک زندگی جدید...
ما را در سایت شروع اجباری یک زندگی جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahamsafar13548 بازدید : 104 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 17:46